افق روشن

جایی میان واقع و خیال ولی روی زمین! بلندایی در آینده

افق روشن

جایی میان واقع و خیال ولی روی زمین! بلندایی در آینده

این افق، روشنایی دارد
مسیری دارد
روشنایش می تابد بر مسیر
روشنایش آشناست!
چشم دل می خواهد و .....!

بایگانی
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

مشکوک به شکی اخوی!

دوشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۰۸ ب.ظ

یه نگاه بهش میندازی تعجب می کنی!

نمیدونه می خواد چکار کنه اصلا نمیدونه باید چکار کنه یهو داغ میشه بعدش سرد میشه یهو احساس تکلیف میکنه و پابرهنه میاد وسط میدون! بعد دوباره سرد میشه!

پیش خودش فکر میکنه چه باید کرد کجا باید کار کرد و در کل کجا چه کار باید کرد!اصلا اون جا که باید اون کار رو کرد میشه کار کرد یا نمیشه کار کرد؟!

خلاصه بین انواع و اقسام وظایف و تکالیف و میشه و نمیشه ها خودشو غرق کرده و هر از چند گاهی یه قاچ از هرکدوم میزنه و بعد میزاره کنار یعنی دوباره سرد میشه!

نمیدونم شاید بشه گفت بیش از چند درصد از بچه ها!(آمار رو داشتی) به این بیماریِ مخوف دچار شدن بیماری ای به نام شک!

شک هایی که دیگه کم کم دارن قلمرو ی یقین رو فتح میکنن و کلا داره میره که از بعضی ها فقط انسان های دغدغه دار بسازه انسان هایی که کأنه یه مرغ! فقط به دونه ها نگاه می کنن و بعضا نوک میزنن! اونا هم با مشکلات و تکالیف همین رفتار رو دارن.

حالا تو این اوضاع و احوال و درگیری های ذهنی و دغادغ(جمع دغدغه!!!) یه فکری یواشکی به صورت زیرنویس از ذهنش عبور میکنه که جدای همه ی این مسائل برم سراغ عالم تاهل! جالبه که تو این مقوله هم باز دوباره سرد میشه!

آخه بدبختِ بیچاره یِ داغونِ شکدارِ شکسازِ......(سبک نوشتار سرقتی است!!!) بالاخره که چی؟! تا آخر عمر که نمیشه اینجور موند بالاخره به قول دوستان باید یه پاتو برداری! یه نگاهی به خودت بنداز دو تا پا که هیچی دو تا دستات هم گذاشتی رو زمین!!! می خوای همه جا رو متحول کنی از علوم انسانی گرفته تا فرهنگ این مملکت تا سیاستش و حتی دیانتش! کلا فکر میکنی اومدی برای تغییر اصلا خلق شدی برای تغییر!

این میشه که اون دنیا "رب العالمین" ازت میپرسه تو دنیا عمرت رو چه کردی؟! اون موقع شما هستی که به تته پته می افتی که یارب فرصتی دوباره!

 خدا هم در جواب شما می فرماید که نگهبان ....................... جهنم .........!!!!!!

حقیقت اینه که این شک و دو دلی تا یه جایی قابل قبوله از یه جایی به بعد شکت ره به جایی نبرد رفیق!

  بالاخره باید تکلیف رو مشخص کرد یا میشه کار کرد  یا نمیشه اگر میشه چون فهمیدی میشه تا قیامِ قیامت رو دوشته و باید انجامش بدی و اگر فهمیدی که نمیشه باید برای همون"رب العالمین" دلیل قانع کننده داشته باشی(خودمونیم داری اخوی؟! دلیل رو میگم ها!!!)

اخوی! تکلیف خودتو روشن کن! تکلیف چراغ نیست که هرموقع خواستی روشن کنی و هر موقع اراده کردی خاموش کنی اتفاقا اگر روشن شد خاموش نخواهد شد! پس نیک بیندیش و نیک عمل کن.

بعضی اوقات احساس می کنم وجود بعضی ها شده مثل آبی که هر کسی اراده کنه میتونه به جوش و خروش بیارتش یا زیرشو خاموش کنه تا سرد شه!

دوست عزیز! این افق روشن است حیف است تو در شک باشی!

 

 

 

  • امین

نظرات  (۲)

سلام
بسیار جالب بود و استفاده کردیم...
این نظر منه :
عمده ی این به هرجا سر زدن ها دلیلش نداشتن تعادله
تعادل فکری روحی و جسمی.....
این مشکلات رو معمولا آدم های متاهل ندارن
چون اونا متعادل تر از ما هستند
البته خیلی هاشون هم بعد از ازدواج دیگه این مسائل رو فراموش میکنن
به هر حال دلیل عمده ی این پراکنده گویی ها
به نظر من یکی نداشتن تعادله
و دیگری نداشتن یک بزرگتر همفکر............
عید فطر مبارک.
پاسخ:
سلام رها جون
با دلیل دومت بیشتر موافقم باید یه بزرگتر همفکر می بود
ولی دلیل اولت ..... ای ناقلا
حرف ها دارم در این مورد!
باشد برای بعد

2 تا تذکر

1. جناب آقای رها! از خانم ها این ادبیات شایسته نیست!

2. رها جون دیگه کیه! خودم و خودت و خودش میدونیم. بقیه که نمیدونن

خوب نیست آقا، خوب نیست...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی